اینجـا سُــرعتــــ خوشــــبختے بسیار ڪـــمــ اَستـــ!! تـــا زِندگـــے اتـــ لُـوב شـــوב عُمـــــرتـــ تمـامـــ شــבه
+نوشته
شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, ;ساعت13:47;توسط باران سحری; |
|
بشقاب ها را نميشکنم!!!
شيشه ها را نميشکنم!!!
غرورم را نميشکنم!!!
دلت را نميشکنم!!!
در اين دلتنگي ها زورم به تنها چيزي که ميرسد اين بغض لعنتي ست...که ميشکنم!!!
+نوشته
شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, ;ساعت13:45;توسط باران سحری; |
|
خـــــــــــــــــــــدایــــــــــــــــــــــا.....
این روزها......
دلتنگم......
باورکن این یکی دیگرشعرنیست.....
+نوشته
شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, ;ساعت13:43;توسط باران سحری; |
|
هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم
بــه " دل خــود " مــدیـون مےمــآنم...
بــرای تمـام
"دلــم مےخواســـت" هاے
بے جواب مــانـده اش!!
+نوشته
شده در سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, ;ساعت13:41;توسط باران سحری; |
|
+نوشته
شده در دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, ;ساعت12:4;توسط باران سحری; |
|
مترسک را دار زدند ،
راست مي گفتي که اينجا " قحطي عاطفه " است...!!!
+نوشته
شده در دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, ;ساعت11:39;توسط باران سحری; |
|
مثل همیشه چشم هایت را ببند ! تمام ِ کسانی که راحت فراموش می کنند ، همه چیز را با چشم ِ بسته تماشا کرده اند ! عکاس ها فقط لبخند می خواهند ، و برایشان مهم نیست که پشت ِ این لبخند های مصنوعی چه دردی پنهان شده است ! حتی فکر نمی کنند کیفیت ِ لبخند هیچ کسی ، به لنز بستگی ندارد ! گاهــــی ... فقط یک لحظه .... با یک فلاش ، تکلیف ِ تمام ِ رابطه ها روشن می شود ! آن قدر سریع که هیچ کس آن را نمی بیند ! عکس هایت را بگیر چشم هایت را ببند و دیگر به هیچ لبخندی فکر نکن ! آدمـــــها همیشه ... جلوی دوربین لبخند می زنند !
+نوشته
شده در سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, ;ساعت21:45;توسط باران سحری; |
|
حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود
+نوشته
شده در سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, ;ساعت21:38;توسط باران سحری; |
|
دل من گریه نکن !!! غمی در دل ماست... دل به امید ببند در دلم تنهاییم را پنهان میکنم ، در سکوتم حرف های نگفته ام را ، و در لبخندم غصه هایم را !!!
که در آیینه اشک تو ،، غم من پیداست
قطره ی اشک تو داند که ::: غم من دریاست
دل من گریه نکن !!!
سخن از اشک مخواه
که سکوتت :: گویاست
از نگه کردنت احوال تو را می دانم
دل غربت زده ام
بینوایی تنهاست !!!
چه
دل من گریه نکن !!!
اشک تو ::: صاعقه است
بیش از این گریه مکن !!!
که بدین غمزدگی،، بیشترم می سوزی
من چو مرغ قفسم
تو در این کنج «« قفس »» بال و پرم می سوزی
دل من گریه نکن !!!
که در آیینه اشک تو ،، غم من پیداست
قطره اشک دلم می داند::: که غم من دریاست
نا امیدی کفر است ...
چشم من ::: بر فرداست
زتبسم مگریز
دل من گریه نکن !!!
که غم من دریاست...
+نوشته
شده در چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, ;ساعت10:22;توسط باران سحری; |
|
صدای های های گریه از آنسوی دریاها می آید دلم می لرزد از این های های و شور و حالتی سخت ناموزون می یابد صدای کیست؟ کز آن بعد و مسافت دل دریای ام را میکشد تا ساحل غمها صدای کیست؟ صدای گریه و نالیدن کدامین آدم تنهاست که گوشم بر صدایش آشناست می لرزاندم چون مرغکی خسته که در زیر قدوم برف می لرزد سر در زیر بالی می کند هر چند بشکسته است همان برف سپیدی که مرا تا ابتدای نور پرانید نه سرما نیست سرما جنسی از ما نیست صدای آشنا گرم است صدای آشناگرم است و یخهای دلم را آب خواهد کرد صدای آشنا سرشار از مهر و وفاداری است صدای آشنا گرم است و پر از هر چه مطبوع شقایق هاست صدای آشنا جز یک نوای روحبخش عشق، چیزی نیست و آیا عشق بی روح است و بی گرما؟ و آیا عشق بی رنگ است ؟ نه هرگز! که در این عشق زیبا این صدای گرم به غیر از التهاب و سوز به جز جوشش صدایی به گوش جان من هرگز نمی آید
+نوشته
شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:, ;ساعت21:11;توسط باران سحری; |
|