سکوت میکنم نه به خاطر اینکه سردم و خسته ام نه...... من از حرف زدن هراسی ندارم ولی سکوت میکنم تا دلم که سراسر حرف است و خواستن سر باز نکند تا همه ی دنیا همپای من به گریه ای تلخ و بلند همراه نشود.
+نوشته
شده در سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, ;ساعت10:37;توسط باران سحری; |
|
دست تقدير چنان عمل ميکند که نيت تو ديکته ميکند !!! اگر گمانميکني. که همين الان بدبخت هستي.. و در آينده ، آرزوي خوشبختي را در سر ميپروراني.. بدان که دست تقدير به الان تو نگاه ميکند.. و بر اساس نيت الان تو ، دنيا و زندگي را برايت صفحه آرايي ميکند !!! دست تقدير به آينده و آرزوهاي تو کاريندارد دست تقدير منتظر است تا تو گامي برداري .. و هماني شوي که ميخواهي.. وبعد اوضاع را چنان برايت جفت و جورميکند که با آنچه هستي مطابق شود
+نوشته
شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, ;ساعت12:7;توسط باران سحری; |
|
وقتی نمیتونی فریاد بزنی نــــــاله نکــــن!! خاموش باش . قرن ها نالیدن به کجا انجامید ؟؟ تو محکومی به زندگی کردن ، تا شاهد مــــــــرگ آرزوهای خودت باشی .
+نوشته
شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, ;ساعت12:4;توسط باران سحری; |
|
در زیر جملات زیبایی از اشو را می خوانید: * مسئله رفتن به بهشت نیست . آموختن هنر در بهشت بودن است در هرجا که باشی . * برای دست یافتن به چیزهای پرارزش، باید که عشق پیشه کنی . * هیچ کس لایق نیست اما هستی از روی فراوانی خود می بخشد . * تو باید ناخودآگاهی ات را به خودآگاهی متحول سازی . وقتی ذره ای ناخودآگاهی در تو باقی نمانده باشد و سرشار از نور و روشنی باشی یک عارف می شوی ، یک عارف واقعی . * همیشه خودآگاهی را برگزین و از ناخودآگاهی دوری کن . هرچه که تو را ناخودآگاه می سازد نادرست و هرچه که به تو کمک می کند خودآگاه شوی درست است . * خداوند یعنی نهایت خودآگاهی . * فقط یک چیز وجود دارد که باید از آن ترسید و آن خود ترس است . * خداوند هیچ گاه در زندگی کسی مداخله نمی کند زیرا او آفریده خود را دوست می دارد . خدا همه را آزاد گذاشته تا حتی با او مخالفت ورزند. * دیوارهایی را که دور خود کشیده ای خراب کن تا آزاد شوی . تا همه آسمان و ستارگان از آن تو شود و بتوانی جرعه ای از جام عشق ، حقیقت و خداوندی سرکشی . * هیچ گاه به پشت سر خود نگاه نکن . هیچ چیز باارزشی در پشت سر وجود ندارد. * پهناورترین ، خطرناک ترین و ناامن ترین مکان ، دنیای درون توست . به همین دلیل کمتر کسانی جرأت می کنند وارد آنجا شوند . * مراقبه یعنی فراگیری فراموش کردن تمام چیزهایی که فراگرفته ای . یعنی رها شدن از شرطی شدن ها و خواب واره ها . * لحظه ای که خدا را بشناسی خدا می شوی . زیرا شناخت خدا همچون دانش نیست که بتوانی از یادش ببری . شناخت خدا به این معناست که خدا تنفس و تپش قلب تو شده است . * در دنیا زندگی کن اما نگذار که دنیا وارد تو شود . در دنیا باش اما از دنیا نباش . * با تمام وجود در این لحظه زندگی کن تا این لحظه دروازه ورود خداوند شود . اگر دست از گذشته و آینده برداری فقط خدا باقی می ماند .
+نوشته
شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, ;ساعت11:45;توسط باران سحری; |
|
هـمیـشه بـاید کـسی بـاشد ...
کـه معـنی سـه نقـطه هـای انتـهای جملـه هایـت را بفـهمـد ...
بـاید کـسی بـاشد ...
کـه وقتـی صدایـت لرزیـد ، بفـهمـد ...
که اگـر سکـوت کردی ، بـفهـمد ...
کـسی بـاشد ...
کـه اگر بهانـه گیـر شدی بـفهـمد .
کـسی بـاشد
بـفهـمد کـه درد داری ...
که زنـدگی درد دارد ...
کـه دلگـیری ...
بـفهـمد کـه دلت بـرای قدم زدن زیر بارون ...
برای بوسـیدنـش ...
برای یـك آغـوش گرم تنگ شـده است ..
+نوشته
شده در یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, ;ساعت11:1;توسط باران سحری; |
|
هیچوقت دل اونایی که گریه شون بی صداست رو نشکنید چون این آدما هیچکس رو ندارن که اشکاشونو پاک کنه خـدایا در گلویـَم ابـر کوچکی سٺ ک خـیالــ باریدטּ نـدارد... میشود مـرا بغـل کنی... ؟؟؟
+نوشته
شده در پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, ;ساعت12:2;توسط باران سحری; |
|
خـــــــــــوبــــــــــم بـــــــــــاور کـــــنـــــیــــــد اشــــکــها را ریــخــتــه ام ... غـــصـــه هــــا را خــــورده ام نـــبـــودنــــهــــا را شـــــــمــــــــرده ام ایــن روزهــا کــه مـیـگـذرد خـالــی ام خـالـی از خــشــم ، نــفـــرت ، دلتــنگی و حتــی از عشــق خــــــــالـــــی ام از احســــــاس
+نوشته
شده در چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:, ;ساعت11:57;توسط باران سحری; |
|
+نوشته
شده در چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:, ;ساعت10:50;توسط باران سحری; |
|
+نوشته
شده در چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:, ;ساعت10:48;توسط باران سحری; |
|
+نوشته
شده در چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:, ;ساعت10:46;توسط باران سحری; |
|